متينمتين، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

متين معتمدي

نامه اي به بابا و مامان مهربونم

1393/7/9 11:30
نویسنده : ميناگلي
1,333 بازدید
اشتراک گذاری

نامه اي به پدر مهربانم

چشمهایم را که به دنیا گشودم،اولین مردى که دیدم تو بودى. مهربانى و محبت را به من آموختى..

 دستهاى پراز مهرت را میبوسم زیرا دستانم را که دراز کردم،تو بودى که دستهایم را گرفتى ومرااز زمین بلد کردى وراه رفتن را به من آموختى..

اشکهاى روى گونه ام را با عشق پاک کردى وصبورى و آرامش را به من آموختى.. تو زندگى را به من آموختى...

تو به من اعتماد به نفس و آرامش دادي و هميشه مديون تو هستم. 

خداوندمتعال را به خاطر تمام نعمتهایش شکر میکنم و هر لحظه سلامتى ،شادى و هر آنچه خوبى هست را برایت از خالق زیباییها خواستارم و بعد از خالق بى همتایم..

تنها به تو تکیه میکنم که حضورت به من اعتبار،امنیت و آرامش میده پدر نازنینم،دوستت دارم " امیدوارم خداوندمهربان همه ى پدرهاومادرهارابراى فرزندانشون سلامت و شاد حفظ کنه " آمین.

---

نامه اي به مادر فداكارم

می دانم که با هیچ بیانی نمی توان قدرت زیبایی و عظمت عشق مادری را تشریح نمود اما کلمه ی مادر یعنی استراحت برای خسته از راه، امید و انرژی برای ناامید ، و خورشید برای فرد غمگین.

هیچ وقت فراموش نمی کنم که  هر وقت زمین می خوردم بلندم میکردی ، هر وقت گریه می کردم آرامم می نمودی ، هر زمانی که بدنم در اثر برخورد با جایی به دردمی افتاد ، تو آن نقطه ی درد را برای شفای زودتر می بوسیدی ، در تمام مراحل رشدم می خندیدی و اشک شادی می ریختی ...

مادرم فقـــط تو می توانستی اینکار را بکنی، فقــــط تـــو مـــادر عزیزم.

مادرم ، تو آمیزه ای از عشق ، نگرانی ، شوق ، خستگی و مهربانی هستی و زمانی که من توانستم تو را با دیدی غیر کودکانه ببینم ، زنی را دیدم که تلاش می کرد به من ، تولد ، ساخته شدن ، انسانیت و مستقل بودن را بیاموزد.

مادر خوبم ؛ از تو سپاسگزارم که همیشه در زمان گرفتاری و مشکلاتم در کنارم حاضر بودی . و در زمان شکست ، یـــک کلمه ی امیدوار کننده ی تو بود که از هر دعای پس از موفقیت برای من با ارزش تر بود.

نقش تو در زندگی و موفقیت من مثل پُل برای عبور مطمئن از رودخانه ی پرتلاطم زندگی بود. در هر عبور دشوار ، تو با تمام وجود خود ، پُلی محکم و مطمئن برای این گذار به خاطر من ساختی.

و من همیشه قدردان تو هستم که با تشویق ها و مساعدت هایت سعی کردی مرا در جهت پیدا کردن راه زندگیم کمک نمایی.

مادرم میخواهم دستانم را برای مدتی در دستانت بگیری ولی قلبم را برای همیشه احساس کنی. و بدانی اگر قلبم میزند فقط به خاطر عشق و محبتی ست که تو به من یاد دادی.

و حالا می خواهم همه بدانند که مادر من زیباترین زنی است که دیده ام و من تمام موفقیت های زندگیم را مدیون او می باشم.

مادرجان ؛ حال که به این مرحله ی زندگیم رسیده ام و  بزرگ شده ام ، دیگر بار تو شوق زندگی و پیشرفت را در من به وجود آوردی. چرا که می دانی خوشبختی فرزندانت یعنی آرامش و سربلندی تو.

و من امیدوارم بتوانم محبت های تو را جبران کنم و در راهی پیش بروم که خیر و صلاحم در آن است و باعث شادمانیت بشوم.

با سپاس از تمام ثانیه ها، دقیقه ها ، ساعت ها ، روزها، شب ها ، هفته ها ، ماه ها و سال هایی که برای من صرف کرده و پشت سر گذاشته اید تا بدین مرحله برسم.

امیدوارم کمی ها و کاستی های مرا به بزرگی خود ببخشید و بر تمام نامهربانی های من قلم عفو بکشید.

از خدا برایتان دلی شاد ، لبی خندان ، تنی سالم و فکری آسوده و زندگی ای سرشار از خوشبختی و سعادت و عاقبت بخیری آرزومندم.

 

پسندها (1)

نظرات (0)